loading...

مجله خبری تشریفات

بازدید : 36
يکشنبه 23 بهمن 1401 زمان : 10:58

سازه به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه دسته یهودى نزد نبی آمده، گفتند عموم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. اینجانب کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و بدین حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اینک آمده ایم با تو صلح کنیم که به منفعت یا این که ضرر تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم عمل تو و قومت به کجا مى انجامد. فرستاده عهده دار شد و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه رسول یا این که یکى از یارانش به لهجه، دست، اسلحه، مرکب، خیر در پنهانى و خیر آشکارا، خیر در شب و خیر روز اقدامى ایفا دهد و معبود بر این عهد و پیمان گواه میباشد. پس در صورتی‌که یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، فرستاده خداوند مى تواند خون وی را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. بعد براى هر بستگان از این یهودیان ورژن اى غیر وابسته تهیه و تنظیم شد. مسئول عهد بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول قول بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول عهد و پیمان بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

در‌این عهدنامه طرف هاى تفاهم نامه به خوبى معلوم اند و پیداست که قرار عدم گزند، در یک فرصت براى هر سه فامیل بسته گردیده‌است. با آن که‌این متن صرفا در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى نماید، به عنوان مثال در بسیارى از منابع وقتى کلام از قول شکنى سه قوم و قبیله یهودى به در بین آمد، تصریح گردیده است که آن ها هنگام ورود نبی معبود به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا گفته اند: یهودیان با فرستاده قرار گذاشتند که به منفعت و ضرر و زیان وی قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته حائض اهمیت آن که بعد ها یهودیان یکایک بندهاى این تفاهم نامه را ذیل پا نهاده، عهدوپیمان شکنى را به کمال رساندند. آن‌ها دارای تعهد شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه رسول، همکارى علیه یاران فرستاده، مبادرت تبلیغاتى، مبادرت مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى معاند، کارشکنی هاى نهفته و آشکار در شب یا این که روز. با وجود کلیه این قیدها و تأکیدها، در بعدی خوا‌هیم روءیت کرد که برخى از این مجموعه ها با پایین پاگذاشتن تمامی این وضعیت، عهدوپیمان خویش را نقض کرده، با مسلمان ها وارد پیکار شدند. پس هر سه بستگان یهودى که بامسلمانان مشغول شدند، باپیامبر تحت عنوان مدیر دولت مدینه عهد عدم گزند داشتند.

شاید تصور گردد که غرض رسول از این قراردادها این بود که از موضع ضعف بیرون گردد. ولی با اعتنا به سیره فرستاده گرامى(ص) اسلام تردیدى وجود ندارد که قول هاى نبی آفریدگار به خصوص قول آن حضرت با یهودیان، استراتژى و شیوه اصولىِ وی بود، خیر تاکتیکى براى جنگ با آنها؛ یعنى در شرایطی که یهودیان نقض عهد نمى کردند نبی هم چنان به آن پاى حایل بود. منعقد عهد و پیمان ها اپ حکومتى آن حضرت بود و مقصود از آن، زندگى مسالمت آمیز با تیم هاى گوناگون به عنوان مثال معارضان؛ ولی این که آن حضرت از شیوه غیب مى دانست که یهودیان عهد و پیمان شکنى خواهند کرد یا قرآن از این ویژگى آن ها حرف گفته ـ به فرض این که‌این آیه‌ها قبل از عهدوپیمان شکنى هاى یهود نازل گردیده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها وجود ندارد. در صورتی‌که این دسته زندگى مسالمت آمیزى با مسلمان ها داشتند به طبعً نبی خداوند با آنها نمى جنگید. حمله به خیبر هم ضمن این که مسبوق به عهد خلا، دست اندرکاران متعددى داشت که در قضیه خیبر به آن اشاره خوا‌هیم کرد.

به صورت کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر قول تأکید فراوان داشتند و حتى درصورتی که به ضرر و زیان وی و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] مثال بارز آن صلح حدیبیه و عهد و پیمان حکمیت میباشد. در‌صورتی‌که قریش به عهد شکنى دست نمى زد، فرستاده پروردگار سازه نداشت که اینگونه نماید؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، عهد حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و بعداز آن که حکمین طبق تفاهم نامه کار نکردند، فراهم جنگ مجدد با شامیان شد.

سازه به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه دسته یهودى نزد نبی آمده، گفتند عموم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. اینجانب کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و بدین حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اینک آمده ایم با تو صلح کنیم که به منفعت یا این که ضرر تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم عمل تو و قومت به کجا مى انجامد. فرستاده عهده دار شد و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه رسول یا این که یکى از یارانش به لهجه، دست، اسلحه، مرکب، خیر در پنهانى و خیر آشکارا، خیر در شب و خیر روز اقدامى ایفا دهد و معبود بر این عهد و پیمان گواه میباشد. پس در صورتی‌که یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، فرستاده خداوند مى تواند خون وی را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. بعد براى هر بستگان از این یهودیان ورژن اى غیر وابسته تهیه و تنظیم شد. مسئول عهد بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول قول بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول عهد و پیمان بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

در‌این عهدنامه طرف هاى تفاهم نامه به خوبى معلوم اند و پیداست که قرار عدم گزند، در یک فرصت براى هر سه فامیل بسته گردیده‌است. با آن که‌این متن صرفا در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى نماید، به عنوان مثال در بسیارى از منابع وقتى کلام از قول شکنى سه قوم و قبیله یهودى به در بین آمد، تصریح گردیده است که آن ها هنگام ورود نبی معبود به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا گفته اند: یهودیان با فرستاده قرار گذاشتند که به منفعت و ضرر و زیان وی قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته حائض اهمیت آن که بعد ها یهودیان یکایک بندهاى این تفاهم نامه را ذیل پا نهاده، عهدوپیمان شکنى را به کمال رساندند. آن‌ها دارای تعهد شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه رسول، همکارى علیه یاران فرستاده، مبادرت تبلیغاتى، مبادرت مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى معاند، کارشکنی هاى نهفته و آشکار در شب یا این که روز. با وجود کلیه این قیدها و تأکیدها، در بعدی خوا‌هیم روءیت کرد که برخى از این مجموعه ها با پایین پاگذاشتن تمامی این وضعیت، عهدوپیمان خویش را نقض کرده، با مسلمان ها وارد پیکار شدند. پس هر سه بستگان یهودى که بامسلمانان مشغول شدند، باپیامبر تحت عنوان مدیر دولت مدینه عهد عدم گزند داشتند.

شاید تصور گردد که غرض رسول از این قراردادها این بود که از موضع ضعف بیرون گردد. ولی با اعتنا به سیره فرستاده گرامى(ص) اسلام تردیدى وجود ندارد که قول هاى نبی آفریدگار به خصوص قول آن حضرت با یهودیان، استراتژى و شیوه اصولىِ وی بود، خیر تاکتیکى براى جنگ با آنها؛ یعنى در شرایطی که یهودیان نقض عهد نمى کردند نبی هم چنان به آن پاى حایل بود. منعقد عهد و پیمان ها اپ حکومتى آن حضرت بود و مقصود از آن، زندگى مسالمت آمیز با تیم هاى گوناگون به عنوان مثال معارضان؛ ولی این که آن حضرت از شیوه غیب مى دانست که یهودیان عهد و پیمان شکنى خواهند کرد یا قرآن از این ویژگى آن ها حرف گفته ـ به فرض این که‌این آیه‌ها قبل از عهدوپیمان شکنى هاى یهود نازل گردیده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها وجود ندارد. در صورتی‌که این دسته زندگى مسالمت آمیزى با مسلمان ها داشتند به طبعً نبی خداوند با آنها نمى جنگید. حمله به خیبر هم ضمن این که مسبوق به عهد خلا، دست اندرکاران متعددى داشت که در قضیه خیبر به آن اشاره خوا‌هیم کرد.

به صورت کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر قول تأکید فراوان داشتند و حتى درصورتی که به ضرر و زیان وی و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] مثال بارز آن صلح حدیبیه و عهد و پیمان حکمیت میباشد. در‌صورتی‌که قریش به عهد شکنى دست نمى زد، فرستاده پروردگار سازه نداشت که اینگونه نماید؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، عهد حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و بعداز آن که حکمین طبق تفاهم نامه کار نکردند، فراهم جنگ مجدد با شامیان شد.

برچسب ها تشریفات مشهد ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 144
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 185
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 57
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 186
  • بازدید ماه : 490
  • بازدید سال : 4633
  • بازدید کلی : 7744
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی