علامه مجلسی در جلد دوم کتاب حيوة القلوب می فرماید: «[حضرت] از قبا به سوی قبیله بنی سلامت بن عوف جابجایی نمود در روز آدینه وقت طلوع آفتاب امیرالمؤمنین با آن حضرت بود و مسجدی برای وی خط کشید و قبله اش را نصب کرد و در آن مسجد با وی نماز آدینه را دو رکعت ادا نمود و دو خطبه خواند و در همانروز باطن بعد از پایان نماز آدینه حضرت پیامبر اکرم سوار بر ناقه خویش و همدم با حضرت علی (ع) – که همواره با وی بودند- به مدینه باطن شدند، به هر خویشان از قبایل که تشریفات مشهد می رسیدند اهل قوم از وی استقبال می کردند و استدعا می کردند که نزد وی توقف کند و آن حضرت می فرمود، روش ناقه را بگشایید که آن از جانب خدا عالمیان سروان است، به هر کجا که پروردگار آن را سروان ساخته خواهد رفت حضرت مهار ناقه را رها کرده و ناقه خویش میرفت.
و از میان قبایل بنی بیاضه، بنی ساعده، بنی حارث، بنی خرج و بنی ساعدی بن نجار سپری شد و در محله بنی صاحب بن تاجران در قطعه زمینی که یکسری درخت رطب داشت و وابسته بود به دو کودک یتیم از این خویشاوندان، زانو زد و خوابید، حضرت نیر از ناقه فرود آمد و ابوایوب انصاری که منزل اش در آن موضع بود، توشه هجرت نبی خدا را به منزل خویش موفقیت. بنای مسجد مدينه حضرت پیامبر اکرم(ص) چندین گاه در منزل ابوایوب نماز میکرد با اصحاب خویش.
پس به اسعد بن زراره ذکر کرد این می را برای اینجانب خریداری نما، زیرا اسعد با یتیمان صحبت اظهار کرد، وی گفتند این زمین از آن حضرت است و ما بها می خواهیم، نبی خدا فرمود که اینجانب بدون بها راضی نمیشوم، پس رسول خداوند به ده اشرفی آن زمین را خریداری کردند و فرمودند که در آن زمین آجر زدند و اساسش را به ته بردند و از سنگ برآوردند و صحابه را امر فرمود که از حره مدینه سنگ آوردند و خویش با وی رفاقت مینمود در سنگ کشیدن، زیرا اساسش را براوردند و به زمین رسانیدند، از آجر سازه کردند.
علامه مجلسی در جلد دوم کتاب حيوة القلوب می فرماید: «[حضرت] از قبا به سوی قبیله بنی سلامت بن عوف جابجایی نمود در روز آدینه وقت طلوع آفتاب امیرالمؤمنین با آن حضرت بود و مسجدی برای وی خط کشید و قبله اش را نصب کرد و در آن مسجد با وی نماز آدینه را دو رکعت ادا نمود و دو خطبه خواند و در همانروز باطن بعد از پایان نماز آدینه حضرت پیامبر اکرم سوار بر ناقه خویش و همدم با حضرت علی (ع) – که همواره با وی بودند- به مدینه باطن شدند، به هر خویشان از قبایل که تشریفات مشهد می رسیدند اهل قوم از وی استقبال می کردند و استدعا می کردند که نزد وی توقف کند و آن حضرت می فرمود، روش ناقه را بگشایید که آن از جانب خدا عالمیان سروان است، به هر کجا که پروردگار آن را سروان ساخته خواهد رفت حضرت مهار ناقه را رها کرده و ناقه خویش میرفت.
و از میان قبایل بنی بیاضه، بنی ساعده، بنی حارث، بنی خرج و بنی ساعدی بن نجار سپری شد و در محله بنی صاحب بن تاجران در قطعه زمینی که یکسری درخت رطب داشت و وابسته بود به دو کودک یتیم از این خویشاوندان، زانو زد و خوابید، حضرت نیر از ناقه فرود آمد و ابوایوب انصاری که منزل اش در آن موضع بود، توشه هجرت نبی خدا را به منزل خویش موفقیت. بنای مسجد مدينه حضرت پیامبر اکرم(ص) چندین گاه در منزل ابوایوب نماز میکرد با اصحاب خویش.
پس به اسعد بن زراره ذکر کرد این می را برای اینجانب خریداری نما، زیرا اسعد با یتیمان صحبت اظهار کرد، وی گفتند این زمین از آن حضرت است و ما بها می خواهیم، نبی خدا فرمود که اینجانب بدون بها راضی نمیشوم، پس رسول خداوند به ده اشرفی آن زمین را خریداری کردند و فرمودند که در آن زمین آجر زدند و اساسش را به ته بردند و از سنگ برآوردند و صحابه را امر فرمود که از حره مدینه سنگ آوردند و خویش با وی رفاقت مینمود در سنگ کشیدن، زیرا اساسش را براوردند و به زمین رسانیدند، از آجر سازه کردند.