شريعتهاي آسماني که به وسيله پيامبران الهي براي هدايت آدم فرو پیامبر گردیدهاند، تمامی از دید اصول تشریفات مشهد و مقصود يکسان بوده و در تورات و انجیل بشارت به آئین اسلام داده گردیدهاست، ولی متأسفانه با تحریف این آیه ها، آنچه که در آرم پيامبر اسلام در تورات و انجیل وجود داشت از عموم عوام مخفي نگهداشتند.
مثلا شخصي به اسم عبدالله بن درود که از احبار و علمای يهود بود، به پيامبر اسلام ايمان آورد و اذعان کرد: «به آفریدگار قسم پيامبر اسلام را با صفاتي که معبود براي ما توصيف کرده ميشناسيم هم چنانکه هريک ازما فرزند خویش را در ميان نوجوان ها ميشناسند و به معبود قسم و سوگند اینجانب به محمد(ص) آشناترم تا به فرزندم».
در ميان يهوديها زمینه بعثت پيامبر اسلام چنان پرنور بوده میباشد که در کتاب ها آن ها سرزمين و درجه پيامبر نيز معین بوده میباشد به همين جهت تودهاي زياد از يهودي ها با نشاناي که از سرزمين پيامبر اسلام در مشت داشتند، براي يافتن اين سرزمين از ديار خویش بیرون شدند و در نزديکيهاي مدينه مانند خيبر وجاهاي ديگر سکونت نمودند تا آن ها از پيامبر اسلام حمايت نمایند و از کساني باشند که به وی ايمان بياورند، ولي بعداز بعثت پيامبر، علما و محققان آن ها به خیال و خاطر محصول و رياست دنيا، اين مورد را از عموم يهود مخفي نگهداشتند و متأسفانه به جاي حمايت از پيامبر با آن حضرت دشمني نمودند.
پيامبر اسلام(ص) و کتاب آسماني آن حضرت، یعنی «قرآن کريم»؛ هم انجيل و تورات اصلي را قبول داراهستند و هم پيامبري حضرت عيسي و حضرت موسي(عليهما السلام) را تصديق نمودند(اما تورات و انجيل اصلي که از جانب خدا نازل گردیدهاست، امروزه نیست بلکه بخشهاي از انجيل و تورات اصلي با بخشهاي تحريف گردیده در اختیار مسيحيان و يهوديان ميباشد، که به برخي از تحريفات انجيل اشاره مينمايیم).
کتاب آسماني مسلمان ها «قرآن کريم» بلندترين معارف را براي آدم بيان مينماید و از هر حیث، معجزه غير قابل تصوری ميباشد و هم چنين نسبت به انبياء قبلی مانند حضرت موسي و حضرت عيسي با احترام پيامبري ياد مينماید و آنها را تحت عنوان پيامبران الهي معرفي مينماید. و آنان را با صفات بهتر معرفي مينماید و تفصیل هم اکنون عيسي و موسي را به صورت اجمال بيان مينماید و از عهد و پیمان حضرت عيسي(ع) حکايت مينماید که از کفر و گناه وشراب خواري بيزار بوده میباشد.
ولی کتابي که امروز به اسم انجيل در اختیار مسيحيت جایدارد، کتاب اصلي نيست، بلکه کتابي میباشد که بعض از فصلهاي آن به وسیله اشخاص مغرض پس از حضرت عيسي(ع) تحريف گردیده و ساخته دست اين جمع انسانهاي مغرض ميباشد، به عنوان مثال:
در انجيل يوحنا، باب 10، پاراگرافهاي 31 و 18 به حضرت عيسي نسبت ميدهد که گفته اینجانب پسر پروردگار هستم؟ در حالي که اين کفر میباشد و خدايی که نياز به پسر داشته باشد، آفریدگار نيست.
در آئين مسيحيت، اطمینان به تثليث وجود دارااست، يعني خدارا يکي از سه معبود ميداند و یقین به خداي پسر وروح القدس در کنار پروردگار قراردارد، درحالي که حضرت عيسي(ع) خیر پروردگار بوده میباشد و خیر پسر آفریدگار و خیر راضي به اين مورد، بلکه وی از اين نسبت بيزار ميباشد و خویش را مخلوق خداوند معرفي کرده است.
البته دين اسلام و کتاب آسماني ما قرآن، این نظر را دارد که خدا واحد و يگانه میباشد و هيچ شريکي ندارد و خیر پسر دارااست و خیر پسر کسي ميباشد.
گشوده، در انجيل يوحنا، باب دوم، نسبت شراب سازي به حضرت عيسي پيامبر پروردگار ميدهد، در حالي که حضرت عيسي از شراب خواري و شراب سازي بيزار بوده میباشد و اساسا چيزي که زايل کننده عقل باشد پيامبران آفریدگار با آن پیکار مينمایند، خیر اينکه ترويج دهنده آن باشند.
گشوده در انجيل لوقا، باب هفتم، گزارههاي 37 تا 48 به حضرت عيسي نسبت ميدهد که زن بد شغل و منحرفي سرویس عيسي آمد و با اشک دیده خویش پاهاي حضرت مسح را ميشست و با موهاي رمز خویش کم آب ميکرد و اين صحنه به قدري زننده بوده که مهماندار آن حضرت يعني میزبانای که حضرت در آن قرار داشته، غمگین ميخواهد شد که در شرایطیکه اين مرد پيامبر بود متوجه ميشد که اين زن چکاره میباشد، لااقل از وی جلوگيري ميکرد.
اين نوع نسبت دادن آنهم به پيامبر خداوند که با زن نامحرم اينگونه ارتباط و تماس داشته باشد، مطلقا مطالب وحي و کتاب آسماني نيست، بلکه ساخته دست انسانها میباشد. و اينها نماد تحريف کتاب ها ديگر ادیان میباشد.
اینها مثالهايی از تحریف بود که از انجيل بیان شد و ده ها مثال ديگري مثل اين مفاد در کتاب انجيل و تورات وجود دارااست.
البته قرآن و کتاب آسماني پيامبر اسلام، حضرت عيسي را چنين معرفي مينماید: «اوپيامبر بود که از مامان منزه به دنيا آمد و به دستور معبود در گهواره لهجه به حرف کشود و به تمیز دامني مادرش گواهي بخشید و از به عبارتی لحظه از نماز و زکوة و تقواي الهي کلام ذکر کرد».
با تمرکز در آنچه نوشتيم تفاوت دين اسلام با اديان ديگر و حقانيت دين اسلام تماما پرنور ميشود.
و نيز مزيت اسلام نسبت به اديان ديگر و هم چنين جواب اين زمینه که چرادين اسلام را تعیین کنيم، پرنور گرديد زیرا بدون نقص ترين دين الهي و نيز دين رسمي و مقبول و رضايت پروردگار، دين اسلام ميباشد.
شريعتهاي آسماني که به وسيله پيامبران الهي براي هدايت آدم فرو پیامبر گردیدهاند، تمامی از دید اصول تشریفات مشهد و مقصود يکسان بوده و در تورات و انجیل بشارت به آئین اسلام داده گردیدهاست، ولی متأسفانه با تحریف این آیه ها، آنچه که در آرم پيامبر اسلام در تورات و انجیل وجود داشت از عموم عوام مخفي نگهداشتند.
مثلا شخصي به اسم عبدالله بن درود که از احبار و علمای يهود بود، به پيامبر اسلام ايمان آورد و اذعان کرد: «به آفریدگار قسم پيامبر اسلام را با صفاتي که معبود براي ما توصيف کرده ميشناسيم هم چنانکه هريک ازما فرزند خویش را در ميان نوجوان ها ميشناسند و به معبود قسم و سوگند اینجانب به محمد(ص) آشناترم تا به فرزندم».
در ميان يهوديها زمینه بعثت پيامبر اسلام چنان پرنور بوده میباشد که در کتاب ها آن ها سرزمين و درجه پيامبر نيز معین بوده میباشد به همين جهت تودهاي زياد از يهودي ها با نشاناي که از سرزمين پيامبر اسلام در مشت داشتند، براي يافتن اين سرزمين از ديار خویش بیرون شدند و در نزديکيهاي مدينه مانند خيبر وجاهاي ديگر سکونت نمودند تا آن ها از پيامبر اسلام حمايت نمایند و از کساني باشند که به وی ايمان بياورند، ولي بعداز بعثت پيامبر، علما و محققان آن ها به خیال و خاطر محصول و رياست دنيا، اين مورد را از عموم يهود مخفي نگهداشتند و متأسفانه به جاي حمايت از پيامبر با آن حضرت دشمني نمودند.
پيامبر اسلام(ص) و کتاب آسماني آن حضرت، یعنی «قرآن کريم»؛ هم انجيل و تورات اصلي را قبول داراهستند و هم پيامبري حضرت عيسي و حضرت موسي(عليهما السلام) را تصديق نمودند(اما تورات و انجيل اصلي که از جانب خدا نازل گردیدهاست، امروزه نیست بلکه بخشهاي از انجيل و تورات اصلي با بخشهاي تحريف گردیده در اختیار مسيحيان و يهوديان ميباشد، که به برخي از تحريفات انجيل اشاره مينمايیم).
کتاب آسماني مسلمان ها «قرآن کريم» بلندترين معارف را براي آدم بيان مينماید و از هر حیث، معجزه غير قابل تصوری ميباشد و هم چنين نسبت به انبياء قبلی مانند حضرت موسي و حضرت عيسي با احترام پيامبري ياد مينماید و آنها را تحت عنوان پيامبران الهي معرفي مينماید. و آنان را با صفات بهتر معرفي مينماید و تفصیل هم اکنون عيسي و موسي را به صورت اجمال بيان مينماید و از عهد و پیمان حضرت عيسي(ع) حکايت مينماید که از کفر و گناه وشراب خواري بيزار بوده میباشد.
ولی کتابي که امروز به اسم انجيل در اختیار مسيحيت جایدارد، کتاب اصلي نيست، بلکه کتابي میباشد که بعض از فصلهاي آن به وسیله اشخاص مغرض پس از حضرت عيسي(ع) تحريف گردیده و ساخته دست اين جمع انسانهاي مغرض ميباشد، به عنوان مثال:
در انجيل يوحنا، باب 10، پاراگرافهاي 31 و 18 به حضرت عيسي نسبت ميدهد که گفته اینجانب پسر پروردگار هستم؟ در حالي که اين کفر میباشد و خدايی که نياز به پسر داشته باشد، آفریدگار نيست.
در آئين مسيحيت، اطمینان به تثليث وجود دارااست، يعني خدارا يکي از سه معبود ميداند و یقین به خداي پسر وروح القدس در کنار پروردگار قراردارد، درحالي که حضرت عيسي(ع) خیر پروردگار بوده میباشد و خیر پسر آفریدگار و خیر راضي به اين مورد، بلکه وی از اين نسبت بيزار ميباشد و خویش را مخلوق خداوند معرفي کرده است.
البته دين اسلام و کتاب آسماني ما قرآن، این نظر را دارد که خدا واحد و يگانه میباشد و هيچ شريکي ندارد و خیر پسر دارااست و خیر پسر کسي ميباشد.
گشوده، در انجيل يوحنا، باب دوم، نسبت شراب سازي به حضرت عيسي پيامبر پروردگار ميدهد، در حالي که حضرت عيسي از شراب خواري و شراب سازي بيزار بوده میباشد و اساسا چيزي که زايل کننده عقل باشد پيامبران آفریدگار با آن پیکار مينمایند، خیر اينکه ترويج دهنده آن باشند.
گشوده در انجيل لوقا، باب هفتم، گزارههاي 37 تا 48 به حضرت عيسي نسبت ميدهد که زن بد شغل و منحرفي سرویس عيسي آمد و با اشک دیده خویش پاهاي حضرت مسح را ميشست و با موهاي رمز خویش کم آب ميکرد و اين صحنه به قدري زننده بوده که مهماندار آن حضرت يعني میزبانای که حضرت در آن قرار داشته، غمگین ميخواهد شد که در شرایطیکه اين مرد پيامبر بود متوجه ميشد که اين زن چکاره میباشد، لااقل از وی جلوگيري ميکرد.
اين نوع نسبت دادن آنهم به پيامبر خداوند که با زن نامحرم اينگونه ارتباط و تماس داشته باشد، مطلقا مطالب وحي و کتاب آسماني نيست، بلکه ساخته دست انسانها میباشد. و اينها نماد تحريف کتاب ها ديگر ادیان میباشد.
اینها مثالهايی از تحریف بود که از انجيل بیان شد و ده ها مثال ديگري مثل اين مفاد در کتاب انجيل و تورات وجود دارااست.
البته قرآن و کتاب آسماني پيامبر اسلام، حضرت عيسي را چنين معرفي مينماید: «اوپيامبر بود که از مامان منزه به دنيا آمد و به دستور معبود در گهواره لهجه به حرف کشود و به تمیز دامني مادرش گواهي بخشید و از به عبارتی لحظه از نماز و زکوة و تقواي الهي کلام ذکر کرد».
با تمرکز در آنچه نوشتيم تفاوت دين اسلام با اديان ديگر و حقانيت دين اسلام تماما پرنور ميشود.
و نيز مزيت اسلام نسبت به اديان ديگر و هم چنين جواب اين زمینه که چرادين اسلام را تعیین کنيم، پرنور گرديد زیرا بدون نقص ترين دين الهي و نيز دين رسمي و مقبول و رضايت پروردگار، دين اسلام ميباشد.